فیلم Sharp Corner به کارگردانی جیسون بوکستون، اثری در ژانر جنایی درام است که به ظرافت، زوایای تیره و کمتر دیدهشدهای از روان انسان و چالشهای ناشی از میل به کنترل و معنا یافتن در زندگی را به تصویر میکشد. داستان فیلم بیشتر حول محور شخصیتی مردانه شکل گرفته که به تدریج به وسواس نسبت به مفاهیم مرگ، زندگی و حتی “بازی با سرنوشت” دچار میشود؛ تمی که در آثار معاصر کمتر با این شدت و صداقت بر پرده سینما رفته است. نکته مهم در پرداخت شخصیتها این است که فیلم عمداً از خلق کاراکترهایی محبوب و دوست داشتنی فاصله میگیرد.
در واقع هر دو شخصیت اصلی، که توسط بازیگران توانمندی چون بن فاستر و کوبی اسمالدرز به تصویر کشیده میشوند، چنان لایهلایه و گاه مملو از عیب و ایراد هستند که شاید تماشاگر کمتر قادر به همدلی عادی با آنها باشد اما دقیقا همین وجه غیر متعارف، موجب قدرت و اثرگذاری ویژه فیلم میشود. درونمایه اصلی Sharp Corner، بحران هویت و دست و پنجه نرم کردن با معنا باختگی است. داستان با جابهجایی خانوادهای جوان از شهر به حاشیه روستا آغاز میشود؛ انتخابی که ابتدا به نظر میرسد فرصتی برای شروعی تازه و آرامشی گمشده باشد، اما خیلی زود تبدیل به میدان نبردی برای مقابله با خطرهای پیشبینینشده میشود.
خانه جدید در مجاورت یک پیچ خطرناک جادهای قرار دارد، جایی که وقوع تصادفهای پیدرپی و بیتوجهی سایر رانندگان به این نقطه مرگبار، بنیان امنیت و آرامش خانواده را فرو میریزد. نخستین حادثه رانندگی که خانواده تجربه میکند، ضربهای عمیق بر روان ساکنان خانه و محور پیشبرنده داستان است و شرایط را برای شروع تقابل شخصیت مرد خانواده با مرگ و تقدیر رقم میزند. فیلم با اتکا به فضاسازی مهیب و تیره، تعلیقی پایدار در سراسر روایت خلق میکند. انتخاب محل وقوع داستان، خانهای منزوی در دل طبیعت و در کنار جادهای پرحادثه، حس ناامنی ذاتی را به مخاطب انتقال میدهد و سایهای از تهدید را همیشه بر سر رویدادها نگه میدارد. Sharp Corner به خوبی نشان میدهد که خطر فقط بیرونی نیست، بلکه وقتی فقدان معنا یا بحران هویت رخ دهد، بحران درونی بسیار مخربتر میشود.
کاراکتر اصلی به تدریج در تقابل با سرنوشتش به وسواسهایی ویرانگر و تصمیمگیریهایی مبهم و پرسش برانگیز میرسد که مرز میان خیر و شر، درست و غلط، زندگی و مرگ را کمرنگ میکند. بخش مهمی از جاذبه فیلم، دقیقا در این تیرهنمایی شخصیتهاست؛ به گونهای که مخاطب نه قهرمانی کامل و نه ضدقهرمانی صرف میبیند، بلکه انسانی گمشده در لایههای روان و جامعه را دنبال میکند. موسیقی متن و افکتهای صوتی که در پسزمینه رخدادها شنیده میشوند، نقشی تعیینکننده در تشدید حس اضطراب و تنش دارند. از آنجا که فضای فیلم مدام بین آرامش نسبی و هجوم خطر نوسان دارد، موسیقی نیز همواره زیرپوستی و گاهی به سبکی مینیمال، اما تاثیرگذار شنیده میشود.
یکی از ویژگیهای مهم فیلم، پرداخت هوشمندانه به مفهوم «ناامنی مردانه» و تلاش شکستخورده برای بازیابی جایگاه و کنترل بر سرنوشت است. روایت Sharp Corner نوعی نگاه انتقادی به بحرانهای هویتی معاصر و مسابقه بیپایان انسان برای ساختن معنا در دل آشوب روزمره ارائه میکند. این اثر، همانند یک قصه هشدارآمیز تاریک و چندلایه، نشان میدهد میل به کنترل یا حتی “خدای زمین شدن” گاه میتواند به ویرانگریهای شخصی و خانوادگی منجر شود.
در کل، تماشای Sharp Corner را میتوان به هر کسی که به آثار دارک و غافلگیرکننده، با شخصیتهای پیچیده و اخلاقیون سیاه و سفید، علاقه دارد پیشنهاد کرد. بازی درخشان بازیگران، روایت پرتنش و فضاهای روانشناسانه، این فیلم را تبدیل به یکی از آثار شاخص سال ۲۰۲۴ در ژانر جنایی درام و روانشناختی کرده است؛ فیلمی که تماشاگر را به تامل درباره جایگاه انسان در مقابل ناکامی و خطرات بیرونی و درونی دعوت میکند.
افزودن دیدگاه